هوش مصنوعی: شاعر در این متن از درد عشق و دوری معشوق می‌نالد. او از تلخی‌های دلش، ناامیدی از رسیدن به معشوق، و حرام شدن آرزوهایش سخن می‌گوید. با وجود همه تلاش‌ها، لبخند معشوق را نمی‌بیند و از این بابت ناامید شده است. همچنین، از تغییر رفتار معشوق که زمانی به او توجه خاصی داشت و اکنون این توجه عام شده، شکایت دارد.
رده سنی: 16+ متن دارای مضامین عاشقانه عمیق و احساسات پیچیده مانند ناامیدی و رنج عشق است که درک آن برای مخاطبان جوان‌تر ممکن است دشوار باشد. همچنین، برخی از اصطلاحات و مفاهیم به سطحی از بلوغ عاطفی نیاز دارند.

شمارهٔ ۱۲۵

زان زهر چشم، بس که دلم تلخکام شد
برکام او شراب تمنّا حرام شد

کردم سلام و فایده این یافتم که دل
نومید بعد ازین ز جواب سلام شد

بیون نرفت لذّت وصل تو از دلم
هرچند هجر در صدد انتقام شد

دل با صد اهتمام ندید از لب تو کام
نومید آخر از تو به سعی تمام شد

در کین زمانه را شده شرمایه فریب
شرین لبی که جانم ازو تلخکام شد

میلی به لطف او ننهی دل، که پیش ازین
مخصوص بنده بود نگاهی که عام شد
وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۶
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۲۴
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۲۶
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.