۸۴ بار خوانده شده

شمارهٔ ۱۴۷

بار غم سنگین‌دلان بر جان غم‌فرسا نهند
هر که را از پا دراندازند، بر سر پا نهند

در مقام چاره‌سازی چون شوند این سرکشان
بر سر زخم تمنا، داغ استغنا نهند

منزلم از بس که چون ماتم‌سرا پر شیون است
خلق یک‌یک، چشم بر در، گوش بر غوغا نهند

شرم بادا عاقلان را،‌ کز پی دفع جنون
داغ بر سر، بند بر پای من شیدا نهند

خلق را شد عذر تقصیرات تا تقریر حرف
با تو صد بیگانه، دل بر آشناییها نهند

پا برون نتوانم از ویرانه چون میلی نهاد
بس که طفلان سر به دنبال من رسوا نهند
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۴۶
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۴۸
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.