هوش مصنوعی:
این شعر از حافظ، بیانگر درد و رنج شاعر از عشق نافرجام و بیوفایی معشوق است. او از جستجوی بیحاصل دشمنان و رقیبان در پی آزارش میگوید و از خون دل خوردنهای خود در این راه سخن میراند. همچنین، به شهیدان و سادهدلانی اشاره میکند که در پی نجات هستند، اما به سرنوشتی تلخ دچار میشوند. در نهایت، شاعر آرزوی رهایی و آزادی را دارد.
رده سنی:
16+
متن دارای مضامین عاشقانه و عرفانی پیچیدهای است که درک آن به بلوغ فکری و تجربهی زندگی نیاز دارد. همچنین، برخی از مفاهیم مانند رنج، شکایت و انتقاد اجتماعی ممکن است برای مخاطبان جوانتر سنگین باشد.
شمارهٔ ۱۵۰
نشان من چو بتان از ستیز میجویند
مرا نیافته شمشیر تیز میجویند
ز طرف دشت مگر گرد آن سوار نمود
که آهوان همه راه گریز میجویند
تو در کنار رقیبیّ و پارههای دلم
ترا به دیده خونابهریز میجویند
به راحتند شهیدان ز قتل خود، که ترا
بدین بهانه دم رستخیر میجویند
چنانکه مرغ زند پا به تیغ، سادهدلان
نجات ازان مژه پرستیز میجویند
برآر حاجت آزادگان که چون میلی
به گردن آن رسن مشک بیز میجویند
مرا نیافته شمشیر تیز میجویند
ز طرف دشت مگر گرد آن سوار نمود
که آهوان همه راه گریز میجویند
تو در کنار رقیبیّ و پارههای دلم
ترا به دیده خونابهریز میجویند
به راحتند شهیدان ز قتل خود، که ترا
بدین بهانه دم رستخیر میجویند
چنانکه مرغ زند پا به تیغ، سادهدلان
نجات ازان مژه پرستیز میجویند
برآر حاجت آزادگان که چون میلی
به گردن آن رسن مشک بیز میجویند
وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۶
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۴۹
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۵۱
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.