۹۰ بار خوانده شده

شمارهٔ ۱۵۸

دل چشم به راه یار ننهاد
بر وعده او مدار ننهاد

امروز خیال او هم از ناز
پا در دل بی‌قرار ننهاد

از دست جفای او، کسی دل
بر بودن این دیار ننهاد

تا پای تو در میان نیامد
جان رخت به یک کنار ننهاد

تا خون نگرفته بود دل را
سر در پی آن سوار ننهاد

ایام، بنای صبر ما را
چون عهد تو استوار ننهاد

تا با تو فتاد کار میلی
سر در سر کارو بار ننهاد
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۵۷
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۵۹
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.