هوش مصنوعی:
این شعر از درد و رنج عاطفی سخن میگوید، جایی که شاعر از جفا، غم و بیچارگی شکایت دارد و آرزوی رهایی از این دردها را دارد. او احساس میکند که حتی مرگ نیز از او دوری میکند و دردهای بیدرمان او را آزار میدهند.
رده سنی:
16+
متن حاوی مضامین عمیق عاطفی و فلسفی است که ممکن است برای مخاطبان جوانتر سنگین یا نامفهوم باشد. همچنین، اشاره به مفاهیمی مانند مرگ و رنج نیاز به درک بالاتری از زندگی دارد.
شمارهٔ ۱۶۶
آن پری چون زلف در پا میکشد
خلق را در دام سودا میکشد
میشوم آسوده گر دست اجل
از دلم تیر جفا وا میکشد
آه کز بیچارگیها مرگ هم
از سر بیمار غم، پا میکشد
دل هم آزاری اگر از دیده دید
انتقام خویش از ما میکشد
وه که میلی را دوا از یاد رفت
بس که درد بیمدوا میکشد
خلق را در دام سودا میکشد
میشوم آسوده گر دست اجل
از دلم تیر جفا وا میکشد
آه کز بیچارگیها مرگ هم
از سر بیمار غم، پا میکشد
دل هم آزاری اگر از دیده دید
انتقام خویش از ما میکشد
وه که میلی را دوا از یاد رفت
بس که درد بیمدوا میکشد
وزن: فعولن فعولن فعولن فعل (متقارب مثمن محذوف یا وزن شاهنامه)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۵
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۶۵
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۶۷
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.