هوش مصنوعی: این شعر از درد عشق و رنج‌های ناشی از آن سخن می‌گوید. شاعر از غم‌های عشقی که هنوز پابرجاست، دل‌سوزی‌هایش، و نامهربانی‌های معشوق می‌نالد. همچنین، او از رازهای نهانی‌اش که اکنون برملا شده و احساس تنهایی و ناامیدی خود صحبت می‌کند.
رده سنی: 16+ محتوا شامل مفاهیم عمیق عاشقانه و غم‌انگیز است که ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر قابل درک نباشد. همچنین، برخی از مضامین مانند رنج عشق و نامهربانی نیاز به بلوغ عاطفی دارد.

شمارهٔ ۱۹۴

جان رفت و سینه تیر غمت را نشان هنوز
دل شاهباز عشق ترا آشیان هنوز

در زیر خاک، دل به همین خوش کنم که هست
از خون من نشانه بر آن آستان هنوز

دانسته‌ای که مهر تو با جان نمی‌رود
کز خاک کشتگان گذری سرگران هنوز

راز نهانی‌ام شده افسانه در جهان
وین طرفه‌تر که می‌کنم از خود نهان هنوز

این غم کجا برم که به من از جفای تو
شد غیر مهربان و تو نامهربان هنوز

یارب کجا پیاله لبریز داده‌اند
کز باده آستین تو دارد نشان هنوز

میلی درین خیال که بردارد از تو دل
تو دل ازو گرفته و در قصد جان هنوز
وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۹۳
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۹۵
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.