هوش مصنوعی: شاعر در این اشعار از عشق و فراق سخن می‌گوید و بیان می‌کند که چگونه در آرزوی وصال معشوق بوده و از خداوند مرگ در هجران او را طلب می‌کرده است. او از دوری از معشوق، چشم‌پوشی از دیگران، و گرمی بازار جفا شکایت دارد و آرزوی نزدیکی به معشوق و گفت‌وگوهای نهانی با او را دارد.
رده سنی: 16+ محتوا شامل مضامین عاشقانه و احساسی عمیق است که ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر قابل درک یا مناسب نباشد. همچنین، استفاده از استعاره‌ها و مفاهیم پیچیده‌ی عرفانی و عاشقانه نیاز به سطحی از بلوغ فکری و تجربه‌ی زندگی دارد.

شمارهٔ ۲۲۰

آن رفت که وصلت به دعا می‌طلبیدم
در هجر تو مردن ز خدا می‌طلبیدم

آن رفت که در خیل غزالان من مجنون
چشم از همه پوشیده ترا می‌طلبیدم

آن رفت که افسردگی بوالهوسان را
از گرمی بازار جفا می‌طلبیدم

آن رفت که از بهر سخنهای نهانی
در بزم به پهلوی تو جا می‌طلبیدم

آن رفت که پیش تو چو میلی دل خود را
در سلسله زلف دو تا می‌طلبیدم
وزن: مفعول مفاعیل مفاعیل فعولن (هزج مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۵
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۲۱۹
گوهر بعدی:شمارهٔ ۲۲۱
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.