۱۰۶ بار خوانده شده

شمارهٔ ۲۴۲

جفای یار، چنان برده اعتبار از من
که غیر آید و پرسد نشان یار از من

جواب نامه شوقم حدیث نومیدی‌ست
که قاصد آمد و بگذشت شرمسار از من

مرض عشقم و بیماری‌ام چنان صعب است
که نیست غیر اجل، کس امیدوار از من

امیدواری میلی به صبر بود و کنون
که در میان بلایم، کند کنار از من
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۲۴۱
گوهر بعدی:شمارهٔ ۲۴۳
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.