هوش مصنوعی: شاعر در این شعر از رنج‌ها و شکایت‌های خود از رفتار معشوق می‌گوید. او از شرمساری خود در مواجهه با معشوق سخن می‌گوید، زیرا رفتارهای ناخوشایند معشوق را به یاد می‌آورد. همچنین، از حسادت رقیبان و فریب‌خوردگی توسط دیگران نیز ابراز ناراحتی می‌کند. در نهایت، شاعر آرزوی وصال معشوق را دارد اما می‌داند که این آرزو دست‌نیافتنی است.
رده سنی: 16+ مفاهیم عمیق عاشقانه، شکایت از رفتار معشوق و احساسات پیچیده‌ای مانند شرمساری و حسادت در این شعر وجود دارد که درک آن‌ها برای مخاطبان جوان‌تر دشوار است. همچنین، برخی از مضامین مانند فریب‌خوردگی و رنج عشق ممکن است برای سنین پایین‌تر نامناسب باشد.

شمارهٔ ۲۵۲

از بس که کرده‌ام گله هر جا ز خوی او
شرم آیدم دگر که ببینم به سوی او

شرمنده‌وار می‌گذرد چون به من رسد
تا آنچه کرده است نیارم به روی او

قاصد به من مگو خبر التفات یار
رو با کسی بگو که ندانسته خوی او

هر دم رقیب از پی تحقیق حال من
سازد بهانه‌ایّ و کند گفت‌وگوی او

مردم ز بهر یک نگه آشنای یار
تا صید کیست آهوی بیگانه خوی او

میلی چنین که برده ز راهش فریب غیر
بودن نمی‌توان به ره آرزوی او
وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۶
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۲۵۱
گوهر بعدی:شمارهٔ ۲۵۳
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.