هوش مصنوعی: شاعر در این شعر از رنج‌های عاشقی و دوری از معشوق می‌گوید. او از بی‌تفاوتی معشوق و گذر سریع او از کنارش گلایه می‌کند و احساس می‌کند که معشوق با نگاه و رفتارش باعث رنجش او می‌شود. شاعر در تناقضی عاطفی قرار دارد و نمی‌داند این رفتار معشوق از فریب است یا از جذبه‌ی عشق.
رده سنی: 16+ متن حاوی مضامین عاشقانه‌ی پیچیده و احساسات عمیق است که درک آن‌ها ممکن است برای مخاطبان زیر 16 سال دشوار باشد. همچنین، برخی از اشارات مانند 'کشتن با خنجر مژه' ممکن است برای کودکان نامناسب باشد.

شمارهٔ ۲۷۹

دلا چنین مگر از منع یار می‌گذری
که دردمندی و آسوده‌وار می‌گذری

چنین که برزده‌ای چابکانه دامن ناز
سوی کدام سیه‌روزگار می‌گذری

ز بیم طعنه، به هر کجا روی، به هرکه رسی
چو آفتاب، سراسیمه‌وار می‌گذری

به وصل غیر، گمان رسیدنم داری
که می‌رسی به من و شرمسار می‌گذری

ندانم این ز فریب است یا ز جذبه عشق
که هر دمم به ره انتظار می‌گذری

ز خنجر مژه و تیر غمزه معلوم است
که بهر کشتن میلیّ‌زار می‌گذری
وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۶
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۲۷۸
گوهر بعدی:شمارهٔ ۲۸۰
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.