هوش مصنوعی: شاعر در این شعر از عشق و دل‌تنگی خود سخن می‌گوید و از قاصد می‌خواهد پیامش را به معشوق برساند. او از شوق فراوان و ناتوانی در بیان احساساتش می‌گوید و از معشوق می‌خواهد که رنجش را درک کند. همچنین، شاعر به رابطه عاشقانه و وابستگی عاطفی خود اشاره می‌کند و بیان می‌کند که وجود معشوق باعث شادی اوست.
رده سنی: 16+ این شعر دارای مفاهیم عاطفی و عاشقانه عمیق است که درک آن برای نوجوانان و بزرگسالان مناسب‌تر است. همچنین، استفاده از زبان و اصطلاحات شعر کلاسیک ممکن است برای سنین پایین‌تر چالش‌برانگیز باشد.

شمارهٔ ۲۹۹

ای قاصد فرخنده، ز اغیار نهانی
خود را چه شود گر بر دلدار رسانی

من خود ز جنون هیچ ندانم که چه گویم
نظاره کن این حال و بگو آنچه دانی

هرچند که شوق از حد تقریر برون است
زنهار که تقصیر مکن آنچه توانی

گویی که فلان غمزده می‌گفت که بی‌تو
جان دادم و دارم ز تو صد دل نگرانی

صد نامه، گرفتم که نیرزد به جوابی
کم زانکه شوی رنجه به یک عذر زبانی؟

ای شاخ گل تازه، ز دلبستگی من
نورسته نهال تو بسی داشت گرانی

نابودن میلی سبب خرمی توست
من بی‌تو اگر دیر نمانم، تو بمانی
وزن: مفعول مفاعیل مفاعیل فعولن (هزج مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۲۹۸
گوهر بعدی:شمارهٔ ۳۰۰
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.