هوش مصنوعی:
شاعر در این شعر از انتظار طولانی برای دیدار معشوق و ناامیدی از عدم حضور او میگوید. او بیان میکند که با وجود تمام تلاشها و انتظارهایش، معشوق نیامده و این دوری باعث رنج و غم فراوان شده است.
رده سنی:
16+
محتوا شامل مفاهیم عاشقانه و احساسی عمیق است که ممکن است برای مخاطبان جوانتر قابل درک نباشد. همچنین، پرداختن به موضوعاتی مانند غم و انتظار طولانی ممکن است برای سنین پایین سنگین باشد.
شمارهٔ ۲۹۸
شب مژده وصال شنیدم، نیامدی
بسیار انتظار کشیدم، نیامدی
تا غیر شاد گردد و من منفعل، ترا
هرچند سوی خود طلبیدم، نیامدی
در وصل، خویش را نرساندی اجل به من
زهر فراق تا نچشیدم، نیامدی
دی میگذشتی از در محنتسرای من
هرچند از پی تو دویدم، نیامدی
تا آمدی، رسید به جان میلی از غمت
تا از غمت به جان نرسیدم، نیامدی
بسیار انتظار کشیدم، نیامدی
تا غیر شاد گردد و من منفعل، ترا
هرچند سوی خود طلبیدم، نیامدی
در وصل، خویش را نرساندی اجل به من
زهر فراق تا نچشیدم، نیامدی
دی میگذشتی از در محنتسرای من
هرچند از پی تو دویدم، نیامدی
تا آمدی، رسید به جان میلی از غمت
تا از غمت به جان نرسیدم، نیامدی
وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۵
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:شمارهٔ ۲۹۷
گوهر بعدی:شمارهٔ ۲۹۹
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.