هوش مصنوعی: این شعر بیانگر درد و رنج شاعری است که از بی‌توجهی و بی‌مهری معشوق یا شخصی قدرتمند رنج می‌برد. شاعر خود را موجودی حقیر و معشوق را فردی بی‌تفاوت و سنگدل توصیف می‌کند که از درد دیگران غافل است. همچنین، اشاره‌هایی به ناامیدی، درماندگی و احساس تنهایی شده است.
رده سنی: 16+ محتوا شامل مضامین عاطفی عمیق، انتقاد اجتماعی و بیان درد و رنج است که ممکن است برای مخاطبان کم‌سن‌وسال سنگین یا نامفهوم باشد. درک کامل این شعر نیاز به بلوغ عاطفی و اجتماعی دارد.

شمارهٔ ۳۰۰

رها ای شهسوار از کف عنان بارگی کردی
فرامش از سگ دنباله دو یکبارگی کردی

تو آن شاهی که غافل از من افتاده بگذشتی
من آن مورم که او را پایمال بارگی کردی

ز بیم دادخواه از دور باش چشم مردم‌کش
سر ره را تهی از مردم نظارگی کردی

به بالینم کشیدی آه سردی ای طبیب از دل
که صد غمخواره را آزرده از غمخوارگی کردی

گرفتارم به دردی ساختی کاندر علاج آن
چو من صد چاره‌گر را خسته از بیچارگی کردی

مگر حال درون چاک چاکم را ندانستی
تو ای ناصح که منعم از گریبان‌پارگی کردی

ترا میلی چنان در کوی جانان دل به جان آمد
که از بیچارگی اندیشه آوارگی کردی
وزن: مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن (هزج مثمن سالم)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۲۹۹
گوهر بعدی:شمارهٔ ۳۰۱
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.