هوش مصنوعی: شاعر در این شعر از عشق و مستی ناب سخن می‌گوید که او را خراب و داغدار کرده است. او از ناصح می‌خواهد که او را رها کند، چرا که پندهایش برایش عذاب‌آور شده است. شاعر به تأثیرات عمیق عشق اشاره می‌کند که آرامش و ایمنی قلبش را به ویرانی تبدیل کرده و او را از طاعت به شراب کشانده است. همچنین، او از حیرت و سکوت در برابر معشوق می‌گوید که زبانش را بسته است.
رده سنی: 18+ این شعر دارای مضامین عمیق عرفانی و عاشقانه است که درک آن نیاز به بلوغ فکری و تجربه‌ی عاطفی دارد. همچنین، برخی از مفاهیم مانند مستی و شراب ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر نامناسب باشد.

شمارهٔ ۳۰۳

دی شدی مست می ناب و خرابم کردی
داغ بر دست نهادیّ و کبابم کردی

ناصح از من بگذر دیگر و بگذار مرا
چه شدم، این همه کز پند عذابم کردی؟

چون در خانه غارت‌زده چشمم باز است
تا سپاه مژه را رهزن خوابم کردی

بود ایمن ز خلل، عافیت‌آباد دلم
تو به یک چشم زدن خانه‌خرابم کردی

من که می‌خواندم ازین پیش به طاعت همه را
ناطلب رفته هر بزم شرابم کردی

تا سوال تو کند حیرت میلی افزون
به فسون، بسته زبان وقت جوابم کردی
وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۶
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۳۰۲
گوهر بعدی:شمارهٔ ۳۰۴
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.