۴۲۰ بار خوانده شده
زیباتر آنچه مانده ز بابا از آن تو
بد ای برادر از من و اعلا از آن تو
این تاس خالی از من و آن کوزهای که بود
پارینه پر ز شهد مصفا از آن تو
یابوی ریسمان گسل میخ کن ز من
مهمیز کله تیز مطلا از آن تو
آن دیگ لب شکستهٔ صابون پزی ز من
آن چمچهٔ هریسه و حلوا از آن تو
این غوچ شاخ کج که زند شاخ، از آن من
غوغای جنگ غوچ و تماشا از آن تو
این استر چموش لگد زن ازآن من
آن گربهٔ مصاحب بابا از آن تو
از صحن خانه تا به لب بام از آن من
از بام خانه تا به ثریا از آن تو
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
بد ای برادر از من و اعلا از آن تو
این تاس خالی از من و آن کوزهای که بود
پارینه پر ز شهد مصفا از آن تو
یابوی ریسمان گسل میخ کن ز من
مهمیز کله تیز مطلا از آن تو
آن دیگ لب شکستهٔ صابون پزی ز من
آن چمچهٔ هریسه و حلوا از آن تو
این غوچ شاخ کج که زند شاخ، از آن من
غوغای جنگ غوچ و تماشا از آن تو
این استر چموش لگد زن ازآن من
آن گربهٔ مصاحب بابا از آن تو
از صحن خانه تا به لب بام از آن من
از بام خانه تا به ثریا از آن تو
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:شمارهٔ ۳۶ - هجو شراب
گوهر بعدی:شمارهٔ ۳۸ - دریغ
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.