۸۸ بار خوانده شده

شمارهٔ ۴۵

آن زلف سیه دل سبکپا
یک سر دارد، هزار سودا

بی شمع رخت، نسیم گردید
جلاد چراغ خانه ما

تیغش که به ما سری ندارد
آبی ست که بسته شد ز بالا

دل تاب غمش نداشت امروز
کردیم ذخیره بهر فردا
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۴۴
گوهر بعدی:شمارهٔ ۴۶
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.