هوش مصنوعی:
این شعر از یک مرغ بینوا صحبت میکند که از آشیانه خود دور افتاده و راهی طولانی برای رسیدن به آب و دانه دارد. شاعر خود را شعلهای توصیف میکند که در ظاهر آرام است، اما درونش پر از التهاب است. همچنین، اشاره میکند که داستانها اگرچه خوابآورند، اما داستان او خواب را از چشم میرباید. در پایان، شاعر از ابنای جنس خود به عنوان مهرههای شطرنج یاد میکند که برای جنگ به خانهها فرستاده میشوند.
رده سنی:
16+
محتوا شامل مفاهیم عمیق اجتماعی و تمثیلهای پیچیده است که درک آنها به بلوغ فکری و تجربه بیشتر نیاز دارد.
شمارهٔ ۱۰۵
آن مرغ بینواییم، کز آشیانه ما
صد کوچه باغ راه است، تا آب و دانه ما
ما شعله ایم، لیکن پیش کسان ز تمکین
ساکن چو آتش می، باشد زبانه ما
با آنکه هر فسانه، خواب آورد به دیده
از دیده می برد خواب، دایم فسانه ما
ابنای جنس ما را، چون مهره های شطرنج
از بهر جنگ آرد، دوران به خانه ما
صد کوچه باغ راه است، تا آب و دانه ما
ما شعله ایم، لیکن پیش کسان ز تمکین
ساکن چو آتش می، باشد زبانه ما
با آنکه هر فسانه، خواب آورد به دیده
از دیده می برد خواب، دایم فسانه ما
ابنای جنس ما را، چون مهره های شطرنج
از بهر جنگ آرد، دوران به خانه ما
وزن: مفعول فاعلاتن مفعول فاعلاتن (مضارع مثمن اخرب)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۴
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۰۴
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۰۶
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.