هوش مصنوعی:
این شعر از رنجهای انسان در بیابان زندگی سخن میگوید، جایی که غفلت و تنهایی بر او چیره شده است. شاعر از بیخانمانی، خشکسالی روح و احساس سراب بودن در زندگی شکایت دارد.
رده سنی:
16+
محتوا دارای مضامین عمیق عرفانی و اجتماعی است که درک آن برای نوجوانان و بزرگسالان مناسبتر است. همچنین، لحن غمگین و مفاهیم انتزاعی آن ممکن است برای کودکان قابل درک نباشد.
شمارهٔ ۱۱۶
ما ز پا افتادگان را خواب غفلت برده است
گر دل بیدار خواهی، در میان ما مخواب
شهر را نشناسم از ده، کوه را از کشتزار
بس که ماندم بی کس و کو در بیابان چون سراب
طینت ما را ز گرد خشکسالی ساختند
می خورد برهم وجود ما ز باران چون سراب
گر دل بیدار خواهی، در میان ما مخواب
شهر را نشناسم از ده، کوه را از کشتزار
بس که ماندم بی کس و کو در بیابان چون سراب
طینت ما را ز گرد خشکسالی ساختند
می خورد برهم وجود ما ز باران چون سراب
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۳
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۱۵
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۱۷
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.