۹۹ بار خوانده شده

شمارهٔ ۱۳۱

ناله ها در بحر و بر دارد غریب
کام خشک و چشم تر دارد غریب

تا کند پرواز، رو بر شهر خود
آرزوی بال و پر دارد غریب

سیر غربت، خوار و زارش می کند
همچو گل، هرچند زر دارد غریب

گر نباشد صندل یاد وطن
تا قیامت درد سر دارد غریب

در غریبی خاطر ایمن مجوی
هر قدم، چندین خطر دارد غریب

نی به شاهین ذوق دارد، نی به باز
ذوق مرغ نامه بر دارد غریب

کار نگشاید ز دستش یکقلم
گر چو طغرا صد هنر دارد غریب
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۳۰
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۳۲
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.