هوش مصنوعی: این متن شعری است که از تشبیه‌های زیبا و عمیق برای بیان احساسات شاعر درباره ناشناخته ماندن، سرگشتگی و ناتوانی در شناخت خود و دیگران استفاده می‌کند. شاعر از عناصری مانند گردباد، دریا، آب و طغرا برای انتقال مفاهیم عاطفی و فلسفی بهره می‌برد.
رده سنی: 16+ محتوا دارای مفاهیم عمیق فلسفی و عرفانی است که درک آن‌ها به بلوغ فکری و تجربه زندگی نیاز دارد. همچنین، استفاده از استعاره‌های پیچیده ممکن است برای خوانندگان جوان‌تر دشوار باشد.

شمارهٔ ۱۴۶

چو گردباد، دلم رهنمای خود نشناخت
ازین جریده روی مدعای خود نشناخت

شناخت طرز کرم را کسی که چون دریا
کفی به خیر گشود و گدای خود نشناخت

سرودخوانی مطرب ز عندلیب مجوی
که همچو آب، مقام صدای خود نشناخت

شدم خفیف ز بالانشینی گردون
به این سیاه چه سازم که جای خود نشناخت

چگونه راه شناس غمت شود طغرا
که پای خود ز سر و سر ز پای خود نشناخت
وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۵
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۴۵
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۴۷
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.