هوش مصنوعی:
این متن شعری است که از عشق نافرجام و درد فراق سخن میگوید. شاعر از فرصتهای از دست رفته، غم عشق و اشکهای بیپایان مینالد. تصاویری مانند شانهای که از زلف معشوق میگذرد، آتش و آب که نماد تضادهای عاطفی هستند و سیل اشکها که از ابروی معشوق میگذرد، به کار رفتهاند.
رده سنی:
16+
متن حاوی مضامین عاطفی عمیق و غمانگیز است که ممکن است برای مخاطبان جوانتر قابل درک یا مناسب نباشد. همچنین، استفاده از استعارههای پیچیده و زبان شاعرانه ممکن است برای سنین پایینتر چالشبرانگیز باشد.
شمارهٔ ۲۰۴
فرصت صد بوسه در کف داشت، وز اقبال ما
شانه غافل در شب زلف از بر آن رو گذشت
اشک بر سوز دلم هرگز سر راهی نبست
آتش از یک سو چو آمد، آب از یک سو گذشت
همچو سیلی کز سرپل بگذرد در نوبهار
آب چشمم در خیال رویش از ابرو گذشت
شانه غافل در شب زلف از بر آن رو گذشت
اشک بر سوز دلم هرگز سر راهی نبست
آتش از یک سو چو آمد، آب از یک سو گذشت
همچو سیلی کز سرپل بگذرد در نوبهار
آب چشمم در خیال رویش از ابرو گذشت
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۳
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:شمارهٔ ۲۰۳
گوهر بعدی:شمارهٔ ۲۰۵
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.