هوش مصنوعی: این متن شعری است که از تضاد بین خنده و گریه، شادی و غم سخن می‌گوید. شاعر از غنچه می‌خواهد لبخندش را ببندد و حال گل را ببیند که با وجود گلاب (اشک)، همیشه در پی خنده است. همچنین اشاره می‌کند که در بزم شادمانی، گریه به سراغ کسانی می‌آید که با خنده آشنا هستند. در پایان، از مجلس‌آرایی سخن می‌گوید که دیوارها از صدای خنده لبریز شده‌اند.
رده سنی: 15+ این متن دارای مفاهیم عمیق عاطفی و فلسفی است که ممکن است برای کودکان قابل درک نباشد. همچنین، استفاده از استعاره‌ها و تشبیه‌های پیچیده نیاز به سطحی از بلوغ فکری دارد که معمولاً در نوجوانان و بزرگسالان یافت می‌شود.

شمارهٔ ۲۱۲

از تبسم لب ببند ای غنچه، حال گل ببین
کز گلابش گریه دایم در قفای خنده است

عاقبت اندیشگان را در نشاط آباد بزم
گریه می آید بر آن لب کآشنای خنده است

مجلس آرا کیست امشب کز هجوم دلخوشی
صورت دیوار، لبریز صدای خنده است
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۳
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۲۱۱
گوهر بعدی:شمارهٔ ۲۱۳
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.