هوش مصنوعی:
این متن شعری عرفانی و اخلاقی است که بر اجتناب از دلبستگیهای دنیوی و توجه به فرصتهای زندگی تأکید دارد. شاعر از وسوسههای عشق زمینی و غفلت از خود هشدار میدهد و به مخاطب یادآوری میکند که زمان را از دست ندهد و به جای گریه بر گذشته، از فرصتها استفاده کند.
رده سنی:
16+
مفاهیم عمیق عرفانی و اخلاقی این شعر ممکن است برای مخاطبان زیر 16 سال دشوار باشد. همچنین، برخی از اشارات به عشق و رنجهای روحی نیاز به درک بالاتری از زندگی دارد.
شمارهٔ ۲۶۱
فکر آن زلف مکن تا خم و تابت نبرد
بگذر از یاد لبش تا می نابت نبرد
فوت فرصت به جهان نوحه گری می خواهد
آنقدر اشک روان ساز که آبت نبرد
می برد خواب، کسی را که ز خود غافل گشت
شب چو شد، واقف خود باش که خوابت نبرد
همچو طغرا سخن خضر درین ره مشنو
که جگر تشنه به دریای سرابت نبرد
بگذر از یاد لبش تا می نابت نبرد
فوت فرصت به جهان نوحه گری می خواهد
آنقدر اشک روان ساز که آبت نبرد
می برد خواب، کسی را که ز خود غافل گشت
شب چو شد، واقف خود باش که خوابت نبرد
همچو طغرا سخن خضر درین ره مشنو
که جگر تشنه به دریای سرابت نبرد
وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۴
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:شمارهٔ ۲۶۰
گوهر بعدی:شمارهٔ ۲۶۲
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.