۸۲ بار خوانده شده

شمارهٔ ۲۹۲

مرا قسمت به راهی گشت رهبر
که صد دریای خون در هر قدم بود

درین خمخانه دیدم ظرفها را
شراب عافیت بسیار کم بود

غم از بی غمگساریها ست در عشق
اگر می بود غمخواری، چه غم بود
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۲۹۱
گوهر بعدی:شمارهٔ ۲۹۳
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.