هوش مصنوعی: این شعر از زبان شاعری است که از ناتوانی در کنترل احساسات و شرایط خود می‌گوید. او از ناتوانی در خنداندن فردی تندخو، کنترل اشک‌هایش، و ترس از افتادن مانند کودکی که از دایه‌اش می‌افتد، سخن می‌گوید. همچنین، اشاره‌ای به عزت نفس فردی دارد که مانند خورشید می‌درخشد و سر فرود نمی‌آورد.
رده سنی: 16+ متن دارای مفاهیم عمیق عرفانی و احساسی است که ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر قابل درک نباشد. همچنین، استفاده از استعاره‌های پیچیده و زبان ادبی بالا، فهم آن را برای سنین پایین‌تر دشوار می‌کند.

شمارهٔ ۳۸۸

تبسم از لب آن تندخو نمی آید
چو آب لعل که موجش به رو نمی آید

چه سان کند مژه ام منع اشک ریزی چشم
عنان چشمه گرفتن ز جو نمی آید

کسی که داد چو خورشید، تن به عریانی
سرش به اطلس گردون فرو نمی آید

چو کودکی که بیفتد ز کتف دایه خود
ز ترس، بر سر دوشم سبو نمی آید
وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۴
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۳۸۷
گوهر بعدی:شمارهٔ ۳۸۹
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.