۸۱ بار خوانده شده

شمارهٔ ۳۸۸

تبسم از لب آن تندخو نمی آید
چو آب لعل که موجش به رو نمی آید

چه سان کند مژه ام منع اشک ریزی چشم
عنان چشمه گرفتن ز جو نمی آید

کسی که داد چو خورشید، تن به عریانی
سرش به اطلس گردون فرو نمی آید

چو کودکی که بیفتد ز کتف دایه خود
ز ترس، بر سر دوشم سبو نمی آید
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۳۸۷
گوهر بعدی:شمارهٔ ۳۸۹
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.