۸۵ بار خوانده شده
چون کند چشم ترم گلریزی باران اشک
می دود بهر تماشا، ابر در بالای ابر
هرچه می آید به دستش، می کند امروز صرف
در غم فردا نباشد طبع بی پروای ابر
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
می دود بهر تماشا، ابر در بالای ابر
هرچه می آید به دستش، می کند امروز صرف
در غم فردا نباشد طبع بی پروای ابر
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:شمارهٔ ۴۲۰
گوهر بعدی:شمارهٔ ۴۲۲
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.