هوش مصنوعی: این شعر عاشقانه و عارفانه از طغرا، شاعر ایرانی، بیانگر احساسات عمیق و противоречи شاعر نسبت به معشوق است. او با استفاده از تصاویر زیبا مانند مینا، باغستان، خار و گل، و نرگس، حالات عاشقانه‌اش را توصیف می‌کند. شاعر از ناتوانی در درک کامل معشوق، بی‌زبانی در بیان عشق، و مستی ناشی از این عشق سخن می‌گوید. همچنین، او به اهمیت سکوت و ناتوانی در درک آن اشاره می‌کند.
رده سنی: 16+ محتوا شامل مضامین عاشقانه و عارفانه پیچیده‌ای است که ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر قابل درک نباشد. همچنین، استفاده از استعاره‌ها و نمادهای ادبی نیاز به سطحی از بلوغ فکری و ادبی دارد.

شمارهٔ ۴۹۴

چو مینا گرچه آیین قدح نوشی نمی دانم
لبالب گر شوم از باده، بیهوشی نمی دانم

مده خیاط دوران، گو قبای اطلسم چون گل
که من آیینه ام، غیر از نمدپوشی نمی دانم

اگر سرو سهی باشم، ز ناشایستگی خود را
به آن شمشاد قامت، باب همدوشی نمی دانم

ز بس در دل نشسته نقش باغستان رخسارش
ز خاکم گر دمد نسیان، فراموشی نمی دانم

چو آن خاری که با گل می گذارد سر به یک بالین
به او همخوابه ام، لیکن هم آغوشی نمی دانم

به رنگ نرگسش از مستی ام صد شور و شر خیزد
به این مستی، چو وابینی، قدح نوشی نمی دانم

به تقلید مکرر گفتگویی چند، چون طوطی
تلاش افروز نطقم، قدر خاموشی نمی دانم

درین میخانه گر صد جا مقام دلنشین باشد
مقامی بهتر از آن سوی مدهوشی نمی دانم

چو مروارید بردم سر به گوش آن صنم، طغرا
ولی از بی زبانی، طرز سرگوشی نمی دانم
وزن: مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن (هزج مثمن سالم)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۹
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۴۹۳
گوهر بعدی:شمارهٔ ۴۹۵
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.