هوش مصنوعی:
شاعر در این شعر از احساس ناامیدی و تنهایی سخن میگوید، اما در عین حال به عشق و امید نیز اشاره دارد. او از نداشتن ابزارهای شادی مانند پیمانه و کلید میخانه میگوید، اما با وجود این، به عشق و امید (زلف گرهگیر) چنگ میزند.
رده سنی:
16+
متن دارای مفاهیم عمیق عاطفی و فلسفی است که ممکن است برای مخاطبان جوانتر قابل درک نباشد. همچنین، اشارههای غیرمستقیم به مینوشی و شورش ممکن است برای سنین پایین مناسب نباشد.
شمارهٔ ۵۰۰
یک شورش ما رهبر صد بارش سنگ است
لیکن سر هنگامه طفلانه نداریم
یک جا نشود جمع، دو برگ طرب ما
داریم گهی شیشه که پیمانه نداریم
گویی که ز ما گم شده انگشت شهادت
روزی که کلید در میخانه نداریم
داریم سر زلف گرهگیر تو در دست
غم نیست اگر سبحه صد دانه نداریم
لیکن سر هنگامه طفلانه نداریم
یک جا نشود جمع، دو برگ طرب ما
داریم گهی شیشه که پیمانه نداریم
گویی که ز ما گم شده انگشت شهادت
روزی که کلید در میخانه نداریم
داریم سر زلف گرهگیر تو در دست
غم نیست اگر سبحه صد دانه نداریم
وزن: مفعول مفاعیل مفاعیل فعولن (هزج مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۴
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:شمارهٔ ۴۹۹
گوهر بعدی:شمارهٔ ۵۰۱
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.