۹۰ بار خوانده شده

شمارهٔ ۵۴۱

دلخوشی هرگز نمی افتد شگون بر اهل عشق
گریه کردم سالها، گر یک نفس خندان شدم

از کدامین میزبان نالم، که چون مینای می
غیر خون چیزی نخوردم، هر کجا مهمان شدم

پیرو آیینه ام در پیشگیریهای عشق
قبل ازان کافتد نگاهم بر رخش، حیران شدم
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۵۴۰
گوهر بعدی:شمارهٔ ۵۴۲
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.