هوش مصنوعی:
شاعر در این ابیات از رنجها و ناکامیهای عشق میگوید. او اشاره میکند که سالها گریه کرده و کمتر به شادی رسیده است. همچنین از میزبانانی مینالد که جز خون چیزی به او ندادهاند. در پایان، از حیرت و شگفتی خود در برابر معشوق سخن میگوید.
رده سنی:
16+
متن دارای مضامین عمیق عاشقانه و احساسی است که ممکن است برای مخاطبان جوانتر قابل درک نباشد. همچنین، اشاره به رنج و اندوه نیاز به سطحی از بلوغ عاطفی دارد.
شمارهٔ ۵۴۱
دلخوشی هرگز نمی افتد شگون بر اهل عشق
گریه کردم سالها، گر یک نفس خندان شدم
از کدامین میزبان نالم، که چون مینای می
غیر خون چیزی نخوردم، هر کجا مهمان شدم
پیرو آیینه ام در پیشگیریهای عشق
قبل ازان کافتد نگاهم بر رخش، حیران شدم
گریه کردم سالها، گر یک نفس خندان شدم
از کدامین میزبان نالم، که چون مینای می
غیر خون چیزی نخوردم، هر کجا مهمان شدم
پیرو آیینه ام در پیشگیریهای عشق
قبل ازان کافتد نگاهم بر رخش، حیران شدم
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۳
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:شمارهٔ ۵۴۰
گوهر بعدی:شمارهٔ ۵۴۲
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.