۹۱ بار خوانده شده

شمارهٔ ۵۴۹

شب خدنگ ناله ای بر آسمان انداختم
بی نشان تیری به آن تاریکدان انداختم

بس که گردیدم به شرح بینوایی مضطرب
آنچه اصل مدعا بود از میان انداختم

همچو شمع از سوزناکیهای حرف اشتیاق
یک سخن ناگفته، خود را از زبان انداختم
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۵۴۸
گوهر بعدی:شمارهٔ ۵۵۰
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.