۸۸ بار خوانده شده

شمارهٔ ۵۵۰

برگل فکنم دست رد و روی تو گیرم
سنبل ز کف اندازم و گیسوی تو گیرم

بر چشم خودم جای دهد غنچه سیراب
در رنگ گل تازه اگر بوی تو گیرم

مستانه چو در جلوه گه ناز خرامی
تعویذ شوم، دست به بازوی تو گیرم

هر جا که به خون ریختنم تیغ برآری
من هم ز پی کشتن خود، سوی تو گیرم

گفتم که به خوی تو و بوی تو برآیم
بوی تو گرفتم، عجب ار خوی تو گیرم
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۵۴۹
گوهر بعدی:شمارهٔ ۵۵۱
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.