هوش مصنوعی:
شاعر در این شعر از ناامیدی و یأس خود سخن میگوید. او گل را از دست داده و به جای آن خار مییابد، به دنبال یار است اما اغیار را مییابد. خود را مرغ حقگو میداند، نه مانند منصور حلاج که شکرگزار دیگران باشد. حتی در میان دانههای تسبیح، زنار (نماد کفر) مییابد. اما اگر بتواند مانند کوه طور صبر پیشه کند، شاید اندکی طاقت دیدار یار را پیدا کند.
رده سنی:
16+
مفاهیم عمیق عرفانی و استفاده از استعارههای پیچیده مانند منصور حلاج، زنار، و کوه طور ممکن است برای مخاطبان جوانتر قابل درک نباشد. همچنین، فضای غمگین و ناامیدانه شعر ممکن است برای سنین پایین مناسب نباشد.
شمارهٔ ۵۵۳
گل ز دستم رفته و من خار پیدا می کنم
یار باید جست و من اغیار پیدا می کنم
مرغ حقگویم، نیم منصور وش ممنون کس
خود ز هر شاخ درختی، دار پیدا می کنم
گر دهد زاهد به دستم سبحه صد دانه را
در میان دانه ها، زنار پیدا می کنم
گر توانم کرد عمری مشق دل سختی چو طور
من هم اندک طاقت دیدار پیدا می کنم
یار باید جست و من اغیار پیدا می کنم
مرغ حقگویم، نیم منصور وش ممنون کس
خود ز هر شاخ درختی، دار پیدا می کنم
گر دهد زاهد به دستم سبحه صد دانه را
در میان دانه ها، زنار پیدا می کنم
گر توانم کرد عمری مشق دل سختی چو طور
من هم اندک طاقت دیدار پیدا می کنم
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۴
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:شمارهٔ ۵۵۲
گوهر بعدی:شمارهٔ ۵۵۴
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.