هوش مصنوعی: شاعر در این اشعار از احساسات عمیق خود درباره عشق، ناتوانی در برابر آن، و سردرگمی‌های عاطفی سخن می‌گوید. او از بی‌قدرتی در برابر عشق، سردی دنیا، و ناتوانی در ابراز احساسات به شیوه‌ای مناسب می‌نالد. همچنین، به تنهایی و انزوا اشاره می‌کند و بیان می‌کند که نمی‌داند چگونه با دیگران ارتباط برقرار کند.
رده سنی: 16+ متن حاوی مضامین عاطفی عمیق و پیچیده است که درک آن‌ها ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر دشوار باشد. همچنین، برخی از مفاهیم مانند ناامیدی و انزوا نیاز به بلوغ عاطفی دارند.

شمارهٔ ۵۵۹

به سودای محبت، عقل ورزیدن نمی دانم
خرد گرجنس می گیرد، دکان چیدن نمی دانم

زمین، یخ بند سردیهای مهر چرخ و من کودک
به هر جا می نهم پا، غیر لغزیدن نمی دانم

ز بس بی دست و پای حیرتم، بی سعی مشاطه
به سان شانه بر زلف تو چسبیدن نمی دانم

نشاطم پس نشین غم بود چون ابر نیسانی
نباشد گریه تا در پیش، خندیدن نمی دانم

مقیم گوشه یک خانه ام چون مهره ششدر
برای نقش، در هر خانه گردیدن نمی دانم

ندارم همچو طغرا جز زبان درد دل گویی
به یاری چون رسم، احوال پرسیدن نمی دانم
وزن: مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن (هزج مثمن سالم)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۶
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۵۵۸
گوهر بعدی:شمارهٔ ۵۶۰
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.