هوش مصنوعی:
شاعر در این متن از احساس آزادگی و فقر خود سخن میگوید، در حالی که به هنر و زیباییهای زندگی علاقه دارد اما از دولت و ثروت بیبهره است. او خود را بیدست و پا اما پر از احساس و هنر توصیف میکند.
رده سنی:
16+
متن دارای مفاهیم عمیق عرفانی و اجتماعی است که ممکن است برای مخاطبان جوانتر قابل درک نباشد. همچنین، استفاده از استعارهها و اصطلاحات پیچیده نیاز به سطحی از بلوغ فکری دارد.
شمارهٔ ۵۶۰
یک نیستان خنده دارد بر تنم آزادگی
تا به قید ساز و برگ بوریا افتاده ام
کار من اسباب دولت، من ز دولت بی نصیب
در هنر همطالع بال هما افتاده ام
گاه پای گلرخان گیرم، گهی دست بتان
گرچه خود بی دست و پا همچون حنا افتاده ام
تا به قید ساز و برگ بوریا افتاده ام
کار من اسباب دولت، من ز دولت بی نصیب
در هنر همطالع بال هما افتاده ام
گاه پای گلرخان گیرم، گهی دست بتان
گرچه خود بی دست و پا همچون حنا افتاده ام
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۳
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:شمارهٔ ۵۵۹
گوهر بعدی:شمارهٔ ۵۶۱
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.