هوش مصنوعی:
شاعر در این ابیات از عشق ناکام و درد فراق سخن میگوید. او با تشبیهات زیبا مانند زلف شب و گیسوی شوخ، احساس ناامیدی و دستنیافتنی بودن معشوق را بیان میکند. همچنین، از پریشانی روزگار و ناامیدی از دنیا گله میکند و به روز ازل اشاره میکند که گویی شام آخر دنیا، صبح ازل او بوده است.
رده سنی:
16+
متن دارای مضامین عاشقانه و فلسفی است که درک آن برای مخاطبان زیر 16 سال ممکن است دشوار باشد. همچنین، استفاده از استعارههای پیچیده و مفاهیم عمیق عرفانی نیاز به سطحی از بلوغ فکری دارد.
شمارهٔ ۶۰۷
بود چون زلف شب، گیسوی شوخ می پرست من
که هرگز یک سر مویش نمی آید به دست من
من آن پیمانه ام کز کثرت موج تنک ظرفی
بود گوش حباب می بر آواز شکست من
در اقلیم بنای خلقت آن برگشته ایامم
که شام آخر دنیا، بود صبح الست من
که هرگز یک سر مویش نمی آید به دست من
من آن پیمانه ام کز کثرت موج تنک ظرفی
بود گوش حباب می بر آواز شکست من
در اقلیم بنای خلقت آن برگشته ایامم
که شام آخر دنیا، بود صبح الست من
وزن: مفاعیل فعولن مفاعیل فعولن
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۳
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:شمارهٔ ۶۰۶
گوهر بعدی:شمارهٔ ۶۰۸
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.