هوش مصنوعی: این شعر به موضوعاتی مانند جدایی، غم، تنهایی، و دشواری‌های زندگی می‌پردازد. شاعر از درد هجران، ناتوانی در زندگی بدون عشق، و رنج همزیستی با نادانان سخن می‌گوید. همچنین، بر اهمیت لذت‌های زودگذر زندگی و نیاز به هوشمندی در انتخاب همراهان تأکید دارد.
رده سنی: 18+ مفاهیم عمیق فلسفی و عاطفی موجود در شعر، مانند مرگ، تنهایی، و دشواری‌های زندگی، برای درک و ارتباط بهتر نیاز به تجربه و بلوغ فکری دارد. همچنین، برخی مضامین ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر سنگین یا نامفهوم باشد.

شمارهٔ ۶۰۸

جان من رفتی، چه سان خواهم ز هجران زیستن
چون مسافر گشت جان، یک لحظه نتوان زیستن

در(سه) فصل عمر باید سر به جیب غم کشید
تا توانی همچو گل یک فصل خندان زیستن

همزبان ناموافق، کم ز عزرائیل نیست
مرگ دانایان بود با جمع نادان زیستن

جام را از کف مده، گر زندگی داری هوس
بی قدح، یک دم درین غمخانه نتوان زیستن

تا نماید چون وطن، اقلیم عقبی دلنشین
در جهان پیوسته باید چون غریبان زیستن

با خرد گفتم که مشکلتر ز مردن چیست، گفت
صحبت جمعی که نتوان همچو ایشان زیستن
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۶
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۶۰۷
گوهر بعدی:شمارهٔ ۶۰۹
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.