۹۲ بار خوانده شده

شمارهٔ ۶۲۹

در مدرسه عشق، به نادانی من کو؟
آشفته دماغی به پریشانی من کو؟

در غمکده دهر، غم افتاده فراوان
لیکن چو غم بی سروسامانی من کو؟

در مصر، عزیزان وطن رانکند یاد
بویی ز وفا با مه کنعانی من کو؟

مهمان خودم کرد قضا، لیک به خواری
جز دامن من، سفره مهمانی من کو؟

گفتی که پریشان شده ای نیست چو زلفم
با زلف تو، سامان پریشانی من کو؟
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۶۲۸
گوهر بعدی:شمارهٔ ۶۳۰
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.