۸۵ بار خوانده شده

شمارهٔ ۶۵۰

تن ما سرشته خون، دل ما چکیده غم
چه عجب که در جوانی، قد ما شود خمیده

دل ما ز دام آن گل، نکشد به سوی دیگر
به قفس نشسته رنگی که ز روی ما پریده

قدح شراب گلگون، چو گرفته بوسه از وی
نگزیده گر لبش را، لب خویش را گزیده

به دو سطر شکوه، صد جا دل نامه شد شکسته
نشنید پند ما را، قلم زبان بریده
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۶۴۹
گوهر بعدی:شمارهٔ ۶۵۱
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.