۹۲ بار خوانده شده

شمارهٔ ۷۳۵

تا تو رفتی، زندگی رفت از برم، بازآ که من
چون چراغ مرده ام در انتظار زندگی

محنتم افکنده از پا، ورنه بی تکلیف مرگ
همچو راحت می گریزم از دیار زندگی

چون نباشم در خزان زندگی بی شاخ و برگ؟
من که بی برگی کشیدم در بهار زندگی

این تن فرسوده من، بس که ناشایسته است
نی به کار مرگ می آید، نه کار زندگی
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۷۳۴
گوهر بعدی:شمارهٔ ۷۳۶
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.