هوش مصنوعی:
شاعر در این شعر از درد فراق و نبود معشوق میگوید و زندگی را بدون او تاریک و بیمعنا توصیف میکند. او احساس میکند که نه برای زندگی مناسب است و نه برای مرگ، و از رنجهای زندگی شکایت دارد.
رده سنی:
16+
مفاهیم عمیق عاشقانه و وجود مضامینی مانند مرگ و رنج ممکن است برای مخاطبان کمسنوسال نامناسب باشد. درک این شعر نیاز به بلوغ عاطفی و تجربهی زندگی دارد.
شمارهٔ ۷۳۵
تا تو رفتی، زندگی رفت از برم، بازآ که من
چون چراغ مرده ام در انتظار زندگی
محنتم افکنده از پا، ورنه بی تکلیف مرگ
همچو راحت می گریزم از دیار زندگی
چون نباشم در خزان زندگی بی شاخ و برگ؟
من که بی برگی کشیدم در بهار زندگی
این تن فرسوده من، بس که ناشایسته است
نی به کار مرگ می آید، نه کار زندگی
چون چراغ مرده ام در انتظار زندگی
محنتم افکنده از پا، ورنه بی تکلیف مرگ
همچو راحت می گریزم از دیار زندگی
چون نباشم در خزان زندگی بی شاخ و برگ؟
من که بی برگی کشیدم در بهار زندگی
این تن فرسوده من، بس که ناشایسته است
نی به کار مرگ می آید، نه کار زندگی
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۴
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:شمارهٔ ۷۳۴
گوهر بعدی:شمارهٔ ۷۳۶
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.