هوش مصنوعی: این شعر عاشقانه و عرفانی از حسرت، عشق، و رنج‌های روحی سخن می‌گوید. شاعر از طوفان درونی، عشق نافرجام، حسد، و جدال بین ایمان و کفر می‌نالد. تصاویری مانند اشک سوزان، خون شهیدان، و زلف پریشان برای بیان احساسات عمیق استفاده شده‌اند.
رده سنی: 16+ مفاهیم عمیق عرفانی و عاشقانه، همراه با اشارات به رنج‌های روحی و تضادهای درونی، برای درک بهتر به بلوغ فکری و عاطفی نیاز دارند. همچنین، برخی از اشارات مانند 'خون شهیدان' و 'کینه گبر و مسلمان' ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر سنگین یا نامفهوم باشد.

شمارهٔ ۹

جنونی کو که سرگردان کنم در دیده طوفان را
ز برق کبریای اشک سوزم طور مژگان را

گرفتم سرمه از خاک ره نازی که می‌بینم
عیان در گردن بیداد او خون شهیدان را

پرستار سر زلفی شدم وز شرم می‌سوزم
که نشتر زار کردم از حسد رگهای ایمان را

پریشانی مرا افزاید از جمعیت خاطر
چو از شیرازه بند شانه آن زلف پریشان را

به هم دیری‌ست تا کردند دیر و کعبه صلح کل
ندانم چیست باعث کینه گبر و مسلمان را

بخیلی نیست آیین محبت لیکن از غیرت
درون جان کنم از سینه پنهان داغ حرمان را

نمی‌دانم فصیحی چون به هوش خویش باز آید
کسی کز دست حسن آراست آن صف‌های مژگان را
وزن: مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن (هزج مثمن سالم)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۸
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۰
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.