هوش مصنوعی:
شاعر در این شعر از درد هجران و جدایی میگوید و از غمهای ناشی از آن سخن میراند. او خود را شهید خنجر شوق و اسیر بادیه حیرت میخواند و از تاریکی شب هجران و تأثیر آن بر محفل خود شکایت میکند. همچنین، از حسادت اجل به محبت و منزلگاه عشق اشاره میکند.
رده سنی:
16+
محتوا شامل مفاهیم عمیق عاشقانه و عرفانی است که درک آن برای سنین پایین دشوار است. همچنین، برخی از واژگان و مضامین مانند 'اجل' و 'شهید خنجر شوق' ممکن است برای کودکان نامناسب باشد.
شمارهٔ ۱۵
شبی که هجر بپرداخت از تو منزل ما
کدام غم که نزد حلقه بر در دل ما
شهید خنجر شوقیم وتا ابد شاید
که چشم ما نکند خیرباد قاتل ما
اسیر بادیه حیرتیم و میآید
خروش ماتمیان از درای محمل ما
چه تیرهبخت حریفم که میتوان افروخت
ز ظلمت شب هجران چراغ محفل ما
اجل خبر به فصیحی رسان که میگیرد
ز رشک باز محبت سراغ منزل ما
کدام غم که نزد حلقه بر در دل ما
شهید خنجر شوقیم وتا ابد شاید
که چشم ما نکند خیرباد قاتل ما
اسیر بادیه حیرتیم و میآید
خروش ماتمیان از درای محمل ما
چه تیرهبخت حریفم که میتوان افروخت
ز ظلمت شب هجران چراغ محفل ما
اجل خبر به فصیحی رسان که میگیرد
ز رشک باز محبت سراغ منزل ما
وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۵
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۴
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۶
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.