هوش مصنوعی:
شاعر در این شعر از درد فراق و هجران مینالد و از بیداد زمانه شکایت میکند. او با استفاده از تصاویر شاعرانه مانند غنچه، گلزار، و کعبه، احساسات عمیق خود را بیان میکند. تب هجران چنان شدید است که حتی فصیحی مانند او نیز از بیان آن عاجز میماند.
رده سنی:
16+
متن دارای مضامین عاطفی عمیق و استفاده از استعارههای پیچیده است که درک آنها ممکن است برای مخاطبان جوانتر دشوار باشد. همچنین، موضوعات مانند فراق و اندوه نیاز به بلوغ عاطفی دارد.
شمارهٔ ۶۱
شب بیخبرم حرف فراقت به زبان رفت
گوشم به خروش آمد و هوشم به فغان رفت
روید چو ز خاکم جگر پاره بهاران
دانند که بر ما چه ز بیداد خزان رفت
ز آن غنچه طلب نکهت همت که لب خویش
نالوده به یک خنده ز گلزار جهان رفت
بیهوده درین بادیه مشتاب که از شوق
نقش قدم کعبه روان هم پیشان رفت
بگداخت ز بس از تب هجر تو فصیحی
شب سوی عدم دست به دامان فغان رفت
گوشم به خروش آمد و هوشم به فغان رفت
روید چو ز خاکم جگر پاره بهاران
دانند که بر ما چه ز بیداد خزان رفت
ز آن غنچه طلب نکهت همت که لب خویش
نالوده به یک خنده ز گلزار جهان رفت
بیهوده درین بادیه مشتاب که از شوق
نقش قدم کعبه روان هم پیشان رفت
بگداخت ز بس از تب هجر تو فصیحی
شب سوی عدم دست به دامان فغان رفت
وزن: مفعول مفاعیل مفاعیل فعولن (هزج مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۵
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:شمارهٔ ۶۰
گوهر بعدی:شمارهٔ ۶۲
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.