۹۱ بار خوانده شده

شمارهٔ ۶۷

چنان که باغ در آغوش گل نمی‌گنجد
شکیب در دل مدهوش گل نمی گنجد

نخست نام دهانت شنید غنچه مگر
که هیچ زمزمه در گوش گل نمی‌گنجد

شهید تیغ ستم شو که زیر نعش هزار
ز بس هجوم ملک دوش گل نمی‌گنجد

به عندلیب بگویید کاین فغان تا چند
درین چمن لب خاموش گل نمی‌گنجد

نصیب این دل ریش است نیش خار ارنه
صبا درین چمن از جوش گل نمی‌گنجد

به محملی که خموشی هزار دستانست
لب سرود فراموش گل نمی‌گنجد

مرو به باغ فصیحی که این دلی که تراست
ز نیش خار درو جوش گل نمی‌گنجد
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۶۶
گوهر بعدی:شمارهٔ ۶۸
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.