هوش مصنوعی: شاعر در این اشعار از درد عشق و حسرت سخن می‌گوید. او از آتش عشق و غم یاد می‌کند و از ناکامی‌های خود در عشق می‌نالد. تصاویری مانند آتشگاه گبران، گلستان غم، و طوفان اشک، همگی نشان‌دهنده‌ی عمق رنج و شوریدگی او هستند. در نهایت، شاعر به رسوایی و سودایی‌گری خود اعتراف می‌کند.
رده سنی: 16+ متن دارای مضامین عاشقانه‌ی عمیق و غمگین است که ممکن است برای مخاطبان کم‌سال قابل درک نباشد. همچنین، برخی از تصاویر و مفاهیم مانند 'رسوایی' و 'سودایی‌گری' نیاز به بلوغ ذهنی برای درک دارند.

شمارهٔ ۸۷

تنم از داغ حسرت رشک آتشگاه گبران شد
ز فیض نوبهار غم سرا‌پایم گلستان شد

به آب عافیت گفتم غبار درد بنشانم
نظر در دیده‌ام اشک و نفس در سینه طوفان شد

به یاد گلرخی شب با حریفان می‌زدم ساغر
که از خون کبابم چهره آتش گلستان شد

نشد شوقم تسلی هیچگه با آن که چشم من
تهی گشت از نظر هرگه که بر روی تو حیران شد

فصیحی‌وار رسوایی به خویش از ننگ می‌پیچد
همانا باز سودایی سرت را ذوق سامان شد
وزن: مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن (هزج مثمن سالم)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۵
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۸۶
گوهر بعدی:شمارهٔ ۸۸
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.