هوش مصنوعی:
این شعر از حافظ، با استفاده از تصاویر و استعارههای زیبا، به موضوعاتی مانند عشق، انتظار، رنج و امید میپردازد. شاعر با اشاره به زلف پریشان، اشک، خاک شهیدان، بوی پیراهن یوسف، بیمارستان و گلستان، احساسات عمیق انسانی را بیان میکند. در نهایت، شعر به آرزوی رسیدن به کعبه و رهایی از حرمان ختم میشود.
رده سنی:
16+
متن شعر دارای مفاهیم عمیق عرفانی و احساسی است که ممکن است برای مخاطبان زیر 16 سال قابل درک نباشد. همچنین، برخی از استعارهها و اشارات تاریخی و عرفانی نیاز به دانش و تجربه بیشتری برای درک کامل دارند.
شمارهٔ ۱۰۳
دل در آن زلف پریشان رسد و بنشیند
همچو اشکی که به دامان رسد و بنشیند
کو مروت که سمومی چو درین دشت آید
بر سر خاک شهیدان رسد و بنشیند
بوی پیراهن یوسف به جهان در تک و پوست
خرم آن دم که به کنعان رسد و بنشیند
چون مریضی که نشیند در بیمارستان
بی تو نظاره به مژگان رسد و بنشیند
ناله چون ناله بلبل غرضآلود مباد
که چو شبنم به گلستان رسد و بنشیند
کی بود کی که فصیحی ز بیابان مراد
بر در کعبه حرمان رسد و بنشیند
همچو اشکی که به دامان رسد و بنشیند
کو مروت که سمومی چو درین دشت آید
بر سر خاک شهیدان رسد و بنشیند
بوی پیراهن یوسف به جهان در تک و پوست
خرم آن دم که به کنعان رسد و بنشیند
چون مریضی که نشیند در بیمارستان
بی تو نظاره به مژگان رسد و بنشیند
ناله چون ناله بلبل غرضآلود مباد
که چو شبنم به گلستان رسد و بنشیند
کی بود کی که فصیحی ز بیابان مراد
بر در کعبه حرمان رسد و بنشیند
وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۶
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۰۲
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۰۴
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.