هوش مصنوعی: شاعر در این شعر از رنج‌ها و حسرت‌های خود می‌گوید. او از شب‌های پر از ناله و جنگ با خود سخن می‌گوید، از گلشن‌هایی که در خون حسرت می‌طپند و از بلبلی که با نوای گل هم‌آهنگ است. همچنین، از یاد روزهایی می‌گوید که غنچه‌ها دلتنگ بودند و از سنجش آسمان با یوسف دل‌آشوبش. شاعر به کفر و دین اشاره می‌کند و می‌گوید که یک جهان امید در این میدان شهید شده است. در پایان، از درد گریبانی فصیح و دستی که سال‌ها در دامان نام و ننگ بوده سخن می‌گوید.
رده سنی: 16+ متن دارای مضامین عمیق عاشقانه و عرفانی است که درک آن نیاز به بلوغ فکری دارد. همچنین، برخی از مفاهیم مانند رنج، حسرت، و کفر و دین ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر پیچیده یا سنگین باشد.

شمارهٔ ۱۰۹

شب همه شب با صبوری ناله‌ام در جنگ بود
هر نگه را دامن لخت دلی در چنگ بود

برگ برگ گلشنم در خون حسرت می‌طپید
بانگ بلبل با نوای گل به یک آهنگ بود

گلشن از ظلم صبا بشکفت ای بلبل بنال
یاد آن روزی که هر سو غنچه‌ای دلتنگ بود

آسمان سنجید با یوسف دل‌آشوب مرا
در ترازو زین طرف خورشیدوازان سو سنگ بود

سیر دیر و کعبه می‌فرمود دوشم زلف دوست
کفر و دین دیدم شهید دانش و فرهنگ بود

یک جهان امید با من شد درین میدان شهید
ورنه چون نخل مزارم را خزان صدرنگ بود

می‌درد هر دم گریبانی فصیحی این زمان
سالها دستی که در دامان نام و ننگ بود
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۰۸
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۱۰
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.