هوش مصنوعی: این شعر از حافظ، بیانگر احساسات شاعرانه‌ای است که ترکیبی از درد، عشق، شوق و حیرت را در قالب تصاویر شعری زیبا به تصویر می‌کشد. شاعر از تب عشق، رنج و راحت، و تضادهای درونی خود سخن می‌گوید و از مفاهیمی مانند وفا، بخت، نومیدی و شوق صحبت می‌کند.
رده سنی: 16+ متن دارای مفاهیم عمیق عرفانی و فلسفی است که درک آن برای مخاطبان جوان‌تر ممکن است دشوار باشد. همچنین، برخی از اصطلاحات و اشارات شعری نیاز به دانش ادبی نسبتاً بالایی دارد.

شمارهٔ ۱۱۰

دوش از تب پیکرم چون شعله آتش بال بود
بر لب خاموشیم مهر ادب تبخال بود

رنج و راحت در مزاج درد و درمان می‌گداخت
سونش الماس و ریش دل به یک منوال بود

شعله زد شوق و در گوش شهیدان پنیه سوخت
بر لب حیرت خموشی موج قیل و قال بود

دوست از دشمن نداند کفر و ایمان پوش حسن
فتنه هم از بوی این سنبل پریشان حال بود

زود بالد تیره‌روزی در گلستان وفا
ورنه این بخت سیه در روز اول خال بود

پرگشودن بار نومیدی ز گلشن بستن‌ست
نوحه ماتم برین مرغان صدای بال بود

چشم گفتاری درین گلزار از دل داشتم
چون شکفت این غنچه زیر لب زبان لال بود

من ندانم آتش و گل این قدر دانم که دوش
جیب و دامانم درین گلزار مالامال بود

از نیاز فصیحی سوخت استغنای ناز
هر نگاه شوق را صد جلوه در دنبال بود
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۹
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۰۹
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۱۱
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.