هوش مصنوعی: این شعر از حافظ، عشق و جنون، شوق و آرزوهای بلندپروازانه، و رهایی از دغدغه‌های دنیوی سخن می‌گوید. شاعر با استفاده از تصاویر زیبا مانند پروانه و چراغ، موج و گرداب، و بلبل و زاغ، احساسات عمیق و پیچیده‌ای را بیان می‌کند که در نهایت به فراموشی و گم‌شدن در عشق و مستی می‌انجامد.
رده سنی: 16+ مفاهیم عمیق عرفانی و استفاده از استعاره‌های پیچیده ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر قابل درک نباشد. همچنین، برخی از مضامین مانند مستی و جنون نیاز به بلوغ فکری برای تفسیر صحیح دارند.

شمارهٔ ۱۱۶

کو جنون تا هر نفس لب در سراغی گم شود
سینه همچون موج در گرداب داغی گم شود

تنگ چشمی بین که در بزم قدح‌نوشان شوق
خواهش پروانه در دود چراغی گم شود

شوق اگر اینست مغز آشفتگان دوست را
نکهت فردوس ترسم در دماغی گم شود

گم شود تا کی لبم در نوش خند عافیت
بخت کو تا در مبارک باد داغی گم شود

مهربانی بین که خون از ناله بلبل چکد
گر به طرف باغ ما آواز زاغی گم شود

ما فصیحی‌وار مست همت آن قطره‌ایم
کو درین میخانه در درد ایاغی گم شود
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۶
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۱۵
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۱۷
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.