۱۷۰ بار خوانده شده

شمارهٔ ۱۳۶

متاع اشک گر آتش بود برو بفروش
وگرنه از مژه بستان برو به جو بفروش

چو کاروان هوس دررسد ز راه حرم
بگیر ذلت و صد چشمه آبرو بفروش

برهنه شو چو گل داغ و از خزان مندیش
به هر بها که ستانند رنگ و بو بفروش

شود گر از کرم عشق مو به مویت دل
به نیم غمزه آن چشم فتنه‌جو بفروش

متاع زهد کسادست سوی میکده بر
به خنده قدح و گریه سبو بفروش

مرو به رسته مصر ار روی زلیخاوار
چو بنده‌ای بخری خویش را بدو بفروش

زبان شعله فصیحی بخر درین بازار
به نرخ ناله جانسوز گفتگوی بفروش
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۳۵
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۳۷
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.