هوش مصنوعی: این شعر از حسرت، درد و عشق عمیق سخن می‌گوید. شاعر با تصاویری مانند خون، ساغر، داغ و شعله، احساسات آتشین و رنج‌آلود خود را بیان می‌کند. او از تشنگی روح، ناامیدی و آرزوی وصال می‌گوید و با نمادهایی مانند کعبه، بتکده و شمع، به عشق الهی و شهادت اشاره دارد.
رده سنی: 16+ مفاهیم عمیق عرفانی و احساسی در این شعر وجود دارد که ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر پیچیده باشد. همچنین، برخی تصاویر مانند خون و داغ ممکن است برای کودکان مناسب نباشد.

شمارهٔ ۱۳۸

از پی رفع خمار دل غم‌پرور خویش
همه خون گردم و جوشم ز دل ساغر خویش

سینه شوقم و از داغ کنم پنبه داغ
زخم ناسورم و ز الماس کنم نشتر خویش

جگر تشنه که از شعله مبادا سیراب
نوحه تا چند کند بر سر خاکستر خویش

چند آیینه‌پرستان می پندار کشند
روی بنما که براهیم شود آذر خویش

سرمه از خاک در میکده کن تا بینی
کعبه و بتکده را مست سجود در خویش

شمع در جلوه و من مست شهادت تا کی
زهر حسرت خورم از غیرت بال وپر خویش

شعله در حشر چو از چشمه داغم جوشد
خلد صد غوطه زند در عرق کوثر خویش

هیچ خرم نشد این مزرعه هر چند چو ابر
اشک گشتیم و چکیدیم ز چشم تر خویش

چرخ خون گرید روزی که فصیحی خواهد
دیت عافیت خویشتن از اختر خویش
وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۹
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۳۷
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۳۹
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.